مژگان عباسلو
چه حقیر می شود ذهن شعرها
وقتی می خواهم از شما بیتی بسرایم
آزین شده ا یید به روح شعر
دلواپسی شعرها را قلمم می فهمد
به زبان شعرم بیایید
قاب می گیرم تمام لحظه هایی که به یادتان هستم
خدا نگهدار
آخرین نوت من
تو را نمی بخشم تو را که همخواب منی ولی هرگز رگ خواب من دستت نیامد
تو را نمی بخشم هم بستر ستبر من !
کوه بلند بالای بی نقص من که هرگز نتوانستی مرا عاشق کنی!!
تو را نمی بخشم که فقط عاشق پول ساختن بودی تا من در رفاه باشم
تو را نمی بخشم که ویرانم کردی..... آنقدر حقیر که برای دوستت دارم شنیدن اشک می ریزم
و به پای کسی می افتم که او هم نمی فهمد دنیای من روی آسمان است
تو را هرگز نمی بخشم که دنیایم را نابود میکنی وهر شب که مرا در آغوشت له می کنی خیال می کنی دنیا را به من داده ای
ببین به کجا کشانده ای من را؟؟؟
لعنت به تو
اشک نه خون دل از چشم تو جاری شب و روز | به تو حق میدهم اینگونه بباری شب و روز- || در نگاه پر از احساس تو مهمان شده ام | گریه در گریه به همراه تو باران شده ام || گفتم از آتش و…..در بین گلو بغض شکست | بند بند دلم از ماتم و اندوه گسست
95093 بازدید
74 بازدید امروز
19 بازدید دیروز
269 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian